عبدالله محمدی، شاعر لیلاخی که دو کتاب شعر کوردی به نامهای نازک دل و نازک پنجه را به چاپ رسانیده و یک کتاب دیگر را که حاوی محتوای اشعار کودکانه است در دست چاپ دارد، اما به دلیل نبود توانایی مالی نتوانسته است این کتاب را به مرحله چاپ برساند.
به گزارش شهروند خبرنگار به نقل از پایگاه خبری تحلیلی کردتودی، عبدالله محمدی شاعر و نویسنده اشعار کوردی، شاعری از خطه سرسبز لیلاخ، حدود ۶ سال است که نوشتن شعر را بطور حرفهای آغاز کرده است،وی در گفت و گو با دهگلان ویرا شعر لیلاخ را در آستانه ملی شدن می داند و در ادامه از مشکلات چاپ کتاب های خود می گوید.
عبدالله محمدی در گفتگو با خبرنگار ما اظهار داشت: حدود ۱۵ سالی است که به نوشتن شعرهای کوردی مشغول هستم، اما از شش سال پیش این حرفه را بصورت جدی آغاز کرده ام.
محمدی، شاعر لیلاخی در ادامه اضافه نمود: دو کتاب شعر کوردی به نام های نازکدل و نازکپنجه را به چاپ رسانیدهام و یک کتاب دیگر را که حاوی محتوای اشعار کودکانه است در دست چاپ دارم اما بدلیل عدم توانایی مالی نتوانستهام این کتاب را به مرحله چاپ برسانم.
محمدی با اشاره به محتویات اشعارش در کتاب نازک دل، افزود: اشعاری که در کتاب نازک دل سروده شده بیشتر در وصف زیبایی های روستای قره بلاغ و طبیعت آن است که در دامنه کوه پنجعلی قرار دارد.
این شاعر کردستانی با انتقاد از بیتوجهی به هنر افزود: انتظار ما هنرمندان بدلیل مسئولیتی که در مقابل مردم و جامعه داریم، از مسئولان به مراتب بیشتر از مردم خواهد بود که تاکنون هیچ کمک و یاری از هیچ ارگانی به بنده در جهت چاپ و نشر این کتابها نشده است این در حالی است که بارها به ارگانهای مربوطه همچون اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مراجعه کردهام اما جوابی دریافت نکردهام.
وی ادامه داد: بنده انتظاری که از مسئولان دارم این است که در جهت تهیه، توزیع و پخش کتابهایی که در دست چاپ دارم، تا جایی که میتوانند بنده را یاری دهند، چرا که در حال حاضر بیکار هستم و تنها راه امرار معاش من همین نویسندگی و سرودن شعر است.
تحت پوشش قرار گرفتن بیمه تأمین اجتماعی و عضویت در صندوق هنرمندان (صندوق اعتبار هنر) از دیگر دغدغههای این شاعر لیلاخی است.
چند بیت شعر در وصف روستای قره بلاغ در کتاب نازک دل به زبان کوردی، نوشته عبدالله محمدی شاعر دهگلانی
ئیمرو گه ره کمه سییری باخ بکه م
سییری که ژ و کیوو، قره بلاخ بکه م
شه قه به م له با ، شه و و روژ زوو تیر
له ده شت و دریا با خاس بکه م سییر
با جووانیه کانی بووینه م ته واو
ئازام سراپا گه شت ئه که م به چاو